درد ندارد...
پنداری...
سر گذر قبلی جا مانده دلم...
راه را گم کردم...
چه کنم...
دیگر دلی نیست...
که قفس درد باشد...
در میان رویای تنهایی...
جاده تاریک است...
پپش میروم...
با چشمانی بسته...
از سنگینی خیال یار...
یار ولی...
نور میخواهد...
راه را بگذر...
دل را بسپار به...
سنگینی پلک...
پایدار باشید
به دنبال تاریکی
در برزن ها
به نور رسیدم
چشمانت را بستی
نور هم رفت
و من
به دنبال تاریکی
باز هم رفتم
پایدار باشید